- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه محرم
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه صفر
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه رجب
- سایت قرآنی تنـــــزیل
- سایت مقام معظم رهبری
- سایت آیت الله مکارم شیرازی
- سایت آیت الله نوری همدانی
- سایت آیت الله فاضل لنکرانی
- سایت آیت الله سیستانی
مدح امیرالمومنین علیه السلام در شب های قدر
بغـض بابا وسط سفـرۀ افطار شکست هی فرو خورد و فرو خورد و به هر بار شکست حفظ ظاهر بخدا سخت تر از هر کاری ست چهرۀ پیر پدر پای همین کار شکست اشک میریخت بیاد همۀ خاطرههاش هق هقش زیر همین بارش رگبار شکست استخوانی به گلو داشت، ز داغ زهرا پیش چشمان ترش کوثر دادار شکست دخترش مستمع روضۀ مسکوتش شد روضهخوان پای همین روضهاش انگار شکست زیر لب گفت که فریاد از آن شهری که دل من را وسط کوچه و بازار شکست همسرم یک تنه شد حامی مظلومی من وای از آن لحظه که بازوی طرفدار شکست بدترین خلقِ خـدا آمد و زد یک سیلی آه، از شدت ضربه در و دیوار شکست داشت همراه خودش فاطمه بار شیشه سنگ پرتاب شد و آخرش آن بار شکست روضۀ فاطمه آمد به میان کوه، خـمید زیر این بار، قـد حـیدر کرار شکست
: امتیاز
|
مدح و شهادت امیرالمومنین علیه السلام
آسمان بود و علی بود و شب و غمهایش گردی از غصه نشسته به روی سیمایش آخرین سفـرۀ افـطارعـلی فـرق نکرد باز هم نان و نمک در عوض خرمایش میهـمان بودن بابا خـوشی دخـتـر بود داشت دلـشـورۀ سخـتی ز غـم بابایـش چقـدر چـشم به بـالای سرش میدوزد پُـر درد است چـرا زمـزمـۀ لبـهـایـش بیقرار است و از این حالت او معلوم است زنده شد در نظرش خاطـرۀ زهـرایش رفت مولا طرف مسجد و با خود میبرد عــالـمـی را طـرف حـادثـۀ فـردایـش سالها رنج و غم از صوت اذانش پیداست اشهدُ انّ عـلی زخـمـی داغ زهـراست آسمان پای غم بال و پرش ریخت به هم و زمین بر اثر چشم ترش ریخت به هم میکـشد آه عـلی قـلب زمان میسوزد چه تبی داشت؟ فلک بر اثرش ریخت به هم نـوبـت سـجـدۀ آخـر شد و واویـلا شد تیغ بالای سرش؛ دور و برش ریخت به هم ضربهای سخت به فرق سراو کوبیدند استخوان باز شد و فرق سرش ریخت به هم دل محراب پر از خون و زمین خون و محاسن خونی بین خون دید پدر را پسرش ریخت به هم طرف خانه علی را به چه حالی بردند زینب از دیدن وضع پدرش ریخت به هم بین چـشمان پدر اشک خـدا را میدید سالها مانده ولی کرب و بلا را میدید سر و کارش به غـم سوخـتنی میافتد پـای زخــم بـدن بـیکـفـنـی مـیافــتـد دیدن زخـم برادر جگـرش را سوزاند یــاد زخــم بــدن پــاره تـنـی مـیافـتـد دست و پا میزند و دشمن بیاحساسش بـا دم تـیـغ بـه جـان بــدنـی مـیافــتـد سر و کار نوک یک نیزۀ لب تشنۀ خون بـه کـویـر پُـرِ خــونِ دهـنـی مـیافـتـد سر او را به سـر نـیـزه زدند و دیـدند چشم او خـیره به چشمان زنی میافتد وقت غـارت شدنـش آه به دست قاتـل خـواهـری دید عـقـیـق یـمـنی میافـتد از تنش پیرهنش را که به غارت بردند دخـتران حـرمش را به اسارت بُـردند
: امتیاز
|
حالات امیرالمومنین علیه السلام در شب نوزدهم
خون جبین به گلشن حُسنش گلاب شد چون شمع سوخته نور پراکند و آب شد از خون او به دامن محراب، نقش بست بر این شهید، ظلم و ستم بیحساب شد شمشـیر، گریه کرد به زخـم سر عـلی حتی به غربتش جگر خـون کباب شد محراب! ناله از دل خونین کشید و گفت: یا فـاطمه! دعـای عـلـی مستجـاب شد مویی که شد سفـیـد ز هجـران فاطـمه جرمش مگر چه بود که از خون خضاب شد؟ هرکس گرفت سهم خود از دست روزگار سهـم تـراب، خـون سـر بـوتـراب شد فرق علی دوتا شد و جبریل صیحه زد ای وای! چار رکن هـدایت خراب شد هر پـادشه سـتـم به رعـیت کـند ولـی پیوسته بر عـلـی ز رعـیت عـذاب شد هم شیر حق برای شهادت شتاب داشت هم خصم بهـر کشتن او در شتاب شد میثم! سرشک دیده و خونجگر کم است بر رهبری که پیـر به فصل شباب شد
: امتیاز
|
حالات امیرالمومنین علیه السلام در شب نوزدهم
شب بود و شهر کوفه پُر از آه و درد بود حال و هوای کوفه غم انگیز و سرد بود شب بود و ظلمتی که فضا را گرفته بود از بـار غـم تـمـامیِ دلهـا گـرفـته بود مردی غریب سوی مصلی روانه بود دریـای دیـدگـان تـرش بـیکـرانـه بود میرفت وآسمان هم ازاین درد میگریست مردی که در نهایت قدرت؛ غریب زیست غیر از غم مدینه به لب صحبتی نداشت غیر از وصال فاطمهاش حاجتی نداشت تنهـاترین، غـریب ترین مرد کوفه بود کیسه بدوش کوفه و شبگرد کوفه بود عـمـری ز خـاطرات مدیـنه کباب شد تـنـهـا انـیـسِ راز دلـش چــاه آب شـد هـم بـازی تـمـام یـتـیـمـان کـوفـه بـود فکـر غـذا و سـفـرۀ بینـان کـوفه بود پایان رسیده لحـظۀ چـشم انتظاریاش دلشوره داشت زینب از این بیقراریاش
: امتیاز
|
مدح امیرالمومنین علیه السلام در شب های قدر
قـلّۀ مـاه مبارک، لَیـلـةُ الـقَـدرِ نـبـی است فاتحِ قلّه یـقـیـناً، لَیـلـةُ الـبَـدرِ عـلـی است روح و جانِ لیلةُ القدرِ نبی هم، فاطمه ست علت پیروزیِ بـدرِ عـلی هم، فاطمه ست این شب بدرِ علی، این باده، جام کوثر است ذکر زهرا، یا امیرَالمؤمنین یا حیدر است چیست طوفانی که آمد در شب بدرِ علی این همان ذکری که شد ذکرِ شب قدر علی ذکر یا زهـرا و یا حـیـدر به لبهای مَلک چون نسیمی میوَزد از اهلِ جنت بر فلک اَصلُها ثابت حکایت کرد، ریشه با علیست بدر ثابت کرد، نصرت چون همیشه با علیست چون علی را دید، پیغمبر به دوشش، مَشکها همچو باران ریخت، از شوقش، به رویَش، اشکها یادم آمد روضهای، از اشکِ ساقیِ حسین مشکِ ساقیِ پیـمبر، مشکِ ساقـیِ حسین نصرت حـیـدر کجـا و نـیـنوا، عـباس، آه بَـدریـون سـیـراب اما کـربلا، عـباس، آه کودکان در خیمه میگویند ساقی! اَلعطش بهر اصغر آب میجویند، ساقی! اَلعـطش تشنه لب طفل رباب و وای از قحطیِ آب آب، نایاب و عتاب و وای از قحطیِ آب چشمِ سـالار حرم را دور دیدند، کوفـیان پس بساط بغضِ خود را جور دیدند، کوفیان بغـضِ روز بدر آمد، دستها سیـلی شدند کـیـنۀ دیریـنه آمد، چـهـرهها نـیـلی شدند
: امتیاز
|
مدح و شهادت امیرالمومنین علیه السلام
آتشفشان از کوه غربت بیصدا ریخت وقـتی شرار کـیـنه از تیغ جـفا ریخت زخمی که در کوچه نشد باز از غریبی سر باز کرد آخر ز سر روی عبا ریخت در بین سجـده استخـوانهای شکـسـته با خون پیشانی به هنگـام دعـا ریخت "فزت ورب الکعبه" مسجد غرق خون شد یعنی ستون عـرش، پای مقـتدا ریخت زهـرا میان عـرش کـوثـر را بنا کرد با اشک چشمی که برای مرتضی ریخت رزق تـمـام عــاشــقـانـش را خـداونـد با حب حیدر از نجف تا کربلا ریخت
: امتیاز
|
مدح و شهادت امیرالمومنین علیه السلام
به مسجد میرود معنا کند روح عبادت را به مسجد میبرد با خود علی امشب شهادت را دلیل محکمی دارد اگر در داخل محراب فـرادا میکند در سجـدۀ دوم جـماعت را مگر اینبار در بستر بخوابد ساعتی آرام که سوزاندهست عمری در فراقش خواب راحت را برای کشتنش از بدر تا محراب، راه افتاد ندیدم هیچجا از تیغ، تا این حد سماجت را چنان آغوش واکردهست رفتن را که تا امروز میان مرگ با انسان ندیدم این قرابت را سحر، در کمتر از یک لحظه ارکان هُدی لرزید مگر گویاتر از این بود تفسیر قیامت را؟ رها شد نغمۀ « فزت و رب الکعبه» در عالم علی میخواست دریابیم معنای سعادت را
: امتیاز
|
مدح و شهادت امیرالمومنین علیه السلام
ادا کردنـد هـنگـام عبـادت حـق مـولا را ز خونش آبـرو دادنـد بیت حـقتعالی را میـان دوستـان هـم انفـرادی بود زندانش چو شمع انجمن کُـشتند آن تنهای تنها را ز جبریل امین برخواست این فریاد بر گردون الا یا اهـل عالـم تسلیت، کُـشتـند مـولا را
: امتیاز
|
مدح و شهادت امیرالمومنین علیه السلام
باز شد قرآن شـب احیا ز فرق نازنینش زخم عترت را همه دیدند در زخم جبینش صبحدم در دامن محراب خون نقش زمین شد آن امامی که زمین بوس آمدی روحالامینش
: امتیاز
|
حالات امیرالمومنین علیه السلام در شب نوزدهم
تا تَرَک خورد سَرَش دُخترش اُفتاد زمین دست بگذاشت رویِ معجرش اُفتاد زمین بـیـشـتـر تـیـغ فـرو رفت مـیـانِ اَبـرو تا که از ضَرب علی با سرش اُفتاد زمین به سرش خورد ولی پهلویِ او درد گرفت دید از ضربۀ در همسرش اُفتاد زمین کَس نـفـهـمـیـد که عـباس چگـونه آمد بـارها تا بِـرِسَد مَحـضَرَش اُفتاد زمین خواست تا خانۀ زینب رویِ پا راه رَوَد دو قـدم رفت ولی پیکـرش اُفتاد زمین دخترش دید زمین خوردنِ بابایـش را دخترش دید و، خودش آخرش اُفتاد زمین چقدر از رویِ تَل تا لبِ گـودال دویـد چـقدر بینِ همه خواهـرش اُفـتاد زمین دید پـائـین قـدمهـاش سَنان میخـنـدیـد دیـد بـالایِ سرش مـادرش اُفتاد زمین
: امتیاز
|
حالات امیرالمومنین علیه السلام در شب نوزدهم
صورت خیس خودش را طرف چاه گرفت آسمان تیره شد از بس که دل ماه گرفت راه افـتـاد مـسیـحـا کـه نـفـس تـازه کـنـد زیر سنـگـیـنـی گـامش نـفـس راه گرفت
: امتیاز
|
مدح و شهادت حضرت علی علیه السلام
مرگ خـود را اگـر این گونه تمنا دارد سالیـانیست کـه در دل غم زهـرا دارد روضهٔ فاطمه یک روضهٔ معمولی نیست شـرح دوران غریبیست که مولا دارد شرح قومیست که در موعد یاری امام جـای لبـیـک، فــقـط شـایــد و امـا دارد قصهٔ مردم بیعتشکن است این روضه خون اگر گریه کند چشم زمان، جا دارد استخوان در گلوی صبر بماند سی سال؟ آه بــا چـاه خــدایـا! چـه سخـنهــا دارد بعـد یـک عمـر غـم خانـهنشـینی، حـالا غــم بــدعـهـدی دنـیـا طـلـبـان را دارد این یکی در طلب بُردن بیت المال است آن یـکی منـصـب شاهـانه تـقاضـا دارد آن طرف لشکر کفر است به پا خاسته است این طرف فتنهٔ جهل است که غوغا دارد بیوفـایـی کـمـر کـوه وفـا را خـم کـرد داغهـا بـر جـگــر از مـردم دنـیـا دارد مـیرود بـا غـم سی سـال غـریـبی امـا جـگـری شعلـهور از قـصـهٔ فـردا دارد آه کوفهست، همـان کوفه ولی این دفعه نـیــزهای در وسـط شـهـر تمـاشـا دارد
: امتیاز
|
ذکر سینه زنی شهادت حضرت علی علیه السلام
لیلةُ القدر است و دیـده گـشتـه گـریان یا علی گـفـتیم و دل شد بیت الاحـزان غرق خون منبر و محراب در جِنان فـاطمه بی تاب یا علی یا علی مولا؛ یا علی یا علی مولا؛ یا علی یا علی مولا *************************************** جبرئیل از آسمـان شد نوحـه خـوانش هـر دلـی ســوزد ز داغ بـی کـرانـش بـر غــم او گـرفــتـاریـم تـا قـیـامـت عــزاداریــم یا علی یا علی مولا؛ یا علی یا علی مولا؛ یا علی یا علی مولا *************************************** کــاش قـلـب او تـســلّایـــی بــبــیــنــد این سـر بـشـکـسـتـه را زینب نـبـیـنـد دخـتـر و غـربـتِ بــابـا زیـن عــزا آه و واویـلا یا علی یا علی مولا؛ یا علی یا علی مولا؛ یا علی یا علی مولا *************** شب بیستم و یکم ************** از بـلا شـوری به قـلـب مضطـر افتاد کـوفـه مـولای تـو بـیـن بـسـتـر افـتـاد بـر غــم او گـرفـتــاری کـوفـه امشب عـزاداری یا علی یا علی مولا؛ یا علی یا علی مولا؛ یا علی یا علی مولا *************************************** شـعـر انـدوه و عـزا خـوانـدنـد امشب کـه یـتـیـمـان بـی غـذا مـانـدنـد امشب دیــدۀ کـودکـان تـر بـود که پـدر بین بـسـتـر بود یا علی یا علی مولا؛ یا علی یا علی مولا؛ یا علی یا علی مولا *************************************** لالـۀ عُـمـرِ عـلـی گــردد چــو پـرپـر تــازه گــردد بـهـرِ زیـنـب داغ مــادر داغ آن صـورت نـیـلـی دشمن و کوچه و سیـلی یا علی یا علی مولا؛ یا علی یا علی مولا؛ یا علی یا علی مولا ************* شب بیست و سوم ************** مـرثـیـه خـوانـی شد امشب کـار دلهـا کـه شـده شـیــر خـدا مـهـمـان زهــرا هر دلی غـرق ماتـم شد مــاه قــرآن مـحـرّم شـد یا علی یا علی مولا؛ یا علی یا علی مولا؛ یا علی یا علی مولا *************************************** دیده ها شد از غمش گریان چه کردی کـوفـه با مولای مظلومان چه کـردی گـشتـه از کـیــنـۀ اعــدا غرق خون زائر زهـرا یا علی یا علی مولا؛ یا علی یا علی مولا؛ یا علی یا علی مولا *************************************** یک عـلـی اینـجا شـده مـقـتـولِ اعـدا یک عـلـی هم کـربـلا شـد اربـاً اربـاً غـم به دلـهـا نشسته شد فرق هر دو شکسته شد یا علی یا علی مولا؛ یا علی یا علی مولا؛ یا علی یا علی مولا
: امتیاز
|
زبانحال حضرت زینب در شهادت حضرت علی
در دلـم آتـشی از داغِ تو بـر پا شده است بیشتر از سرِ شب زخمِ سَرَت وا شده است لخـتـه خـون بسته ببین چادرِ مادر امشب قامتت سرخ شده، قـامتِ من تا شده است قـاتل از شیـرِ تو نوشیـده بـه مـن میخندد یعنی ای كـوفه نشین نوبتِ بابا شده است باز یـك گـوشه حـسن گرم زبان می گیرد باز این خانه پُر از روضۀ زهرا شده است دیـدم آن روز در آن كوچۀ باریك چه شد دیدم آن روز كه یك مُشت مُهَـیّا شده است وای از آن چهره که دیوار غمش را حِس کرد آه از آن گونه که زخمی به رویَش جا شده است
: امتیاز
|
مدح و شهادت حضرت علی علیه السلام
امشـب شـب سقایی یعسوب دین است پیـمانـه هـا دست امیـرالمـؤمنـین است بـر تشنه کـامان حرم سـقـاسـت حیـدر بـر حضرت زهرا قسـم آقاست حیدر او صـــورت انــســـانــی الله بــاشـــد او کـاشـف الـکـرب رسـول الله باشـد او جـلوه ربـّانی شـب هـای قـدر است او مشک بر دوش آمده، سقای بدر است او را تمـام عـرشـیـان تـکـریم کـردند خـیل ملائـک بر عـلی تعظیـم کردند پیداست قد و قامتش در دشت، صد شکر سقای حق با دست پُر برگشت، صد شکر روی سـخن با آن امیـر عـالـمین است تنها خجـالت بهـر سـقای حسین است در علـقمه عباس عـمود آهـنـین خورد در خیمه زینب ناله کرد و بر زمین خورد
: امتیاز
|
نوحۀ شهادت حضرت علی علیه السلام
سیل غـم آمد در دل حـیـدر امشبِ مهمان تک یل خیبر بعـد از امشب در کـنـار یـاور خود عـقـدۀ دل وا کـنـد بـا کـوثــر خـود یاد روزهای، مـدیــنه یاد مسـمار؛ یـاد سینه واویـلا عـلـی؛ واویـلا عـلـی؛ واویـلا عـلـی؛ واویـلا (۲) ********************************* رفـتـنـی باشد ساقی کـوثـر راحت از غمها میشود دیگر با سر بـشکـسته و با قـلب محزون می رود اما نگـاهش همچـو بارون یاد روزهای، مـدیــنه یاد مسـمار؛ یـاد سینه واویـلا عـلـی؛ واویـلا عـلـی؛ واویـلا عـلـی؛ واویـلا (۲) **********بعد از شهادت حضرت ******** می رسد پایان غـربت مولا ناله ها دارد حضرت زهرا می بـرنـد تـابـوت مـولا را به شانهِ واغـریـبـا مـثـل زهـرایـش شـبـانـهِ غم به پاشد، در دو عالم حضرت حق، داره ماتم واویـلا عـلـی؛ واویـلا عـلـی؛ واویـلا عـلـی؛ واویـلا (۲) ********************************* رفـتی ای بابا از بر زیـنب از غمت دارم ناله ها برلب داغ تو با این دل زیـنـب چه کـرده بی تو بابا جـان هـوای خـانـه سرده غم به پاشد، در دو عالم حضرت حق، داره ماتم واویـلا عـلـی؛ واویـلا عـلـی؛ واویـلا عـلـی؛ واویـلا (۲)
: امتیاز
|
نوحۀ شهادت حضرت علی علیه السلام
بــر درد هــجـران مـبــتـلایــم گــریـــانِ داغ مـــرتــضــایــم شب قـدر سـوّم دل منجـلی شد عـزادار غــم مــولا عـلی شـد واویــلا واویــلا آه و واویــلا ****************** بـا فــرق بـشـکـسـتـه فــدا شـد فـــــدایــــیِ راه خـــــدا شــــد
تا به گردون رسد سوز و نوایش دخـتـرش مرثیه خواند برایش واویــلا واویــلا آه و واویــلا ****************** این کوفه یک روزی سـراسر پـر می شـود از خـصم حـیـدر ظلم این کوفه هر دل را شکسته زینـب آید به اینجـا دستِ بسته واویــلا واویــلا آه و واویــلا ****************** نـگــویـم از جـفــا چـه هـا شـد رأسِ حـسیـن به نـیـزه هـا شـد علی جان نبودی با یک دلِ زار زینـبـت را ببـیـنی سـرِ بـازار واویــلا واویــلا آه و واویــلا
: امتیاز
|
زمزمه ای شهادت حضرت علی علیه السلام
من شکسته بالـم، شد لحـظۀ وصالم مانده ام پس از تو، زهـرا نما حلالم بی تو از مدینه، به سینه، یک شعله دارم تا ابد ماجرای کوچه، به کوفه، بر قلب من خنجر زند از غم فراقت، ز داغت، افتاده در محراب خون سویت ای بهـارم، قرارم، آیم به روی لاله گون همسرت را دگر، همره خود ببر طــاقــت مــن رفـــتـه دیــگــر ******************* در میان محراب، مانده به موج خوناب دارم انتظاری، دل بی قرار و بی تاب من به روی گلگون، دل خون، در موج آه و ناله ام بی تو غم فروزم، بسوزم، ای یار هجده ساله ام یاد دست بسته، شکـسته، قـلب مرا همچو سرم از فـراق یـارم، نـگــارم، قـتـیـل هـجـر دلـبـرم پر کشم سوی تو، قبله ام روی تو وای ز داغ پـــهـــلـــوی تــــو ******************* یار هـمـنـوازم، سـوی تو پر گـشایم دیـده ام به رویـا، که سـوی تو بیـایم فرق من شکسته، نشسته، خون دلم به فرق سر یـار قــد کـمـانـم، جـوانـم، امـشب بـیـا مـرا بـبـر بین مـوج غم ها، ز غـم ها، ببـر مـرا ای سـاحـلم تا که گردد آخر، به جنّت، دیدار محـسن حاصلم ای مه بدر من، در شب قدر من آمــــده پــــایـــان جـــدایــــی ******************* در میـان بـستـر، با اشـک دیـدۀ تر پیش چـشم زینب، تا آسـمان زنم پر کوفه قـاتـلـم شد، دلـم شد، مـثـل مدیـنه پر ز غـم یاد کوچه هـایش، جـفـایش، در شعـلۀ درب حـرم کس نداند ای جان، به دوران، با من چه کرده ماتمت پر گشودم اکنون، چه دلخون، کشته مرا داغ غمت ای گل یاس من، اوج احساس من بــهـــر اســتـــقـــبــالــم آیــی ******** زبانحال حضرت زینب بعد از شهادت حضرت ******** رفتی ای بهارم، از غصه بی قرارم بعد تو به کوفه، جز غصه ها ندارم رفـتـی و به خـانـه، جـوانـه، زده شکـوفـۀ عـزا بی تو ای پدر جان، ز هجران، کنم شبانه ناله ها ای که پر گشودی، نمودی، عزم دیـدار همسرت از جنان تو گاهی، نگـاهی، نما به سوی دخترت بس که بودی غریب، رفته از دل شکیب وای از ایـن هــمــه غــریـبــی ******************* ماه کوفه شب ها، باشد به آه و نجوا بس که یا علی جان، بودی غریب و تنها هر سحر ز داغت، فراقت، دل با تو در بهانه شد وای من که آخر، چو مادر، دفن تو هم شبانه شد دل برای هجرت، ز غربت، نوحۀ مظلومانه خواند روزگار دیرین، چه غمگین، قبر تو مخفیانه ماند جان ز داغت دهم، سر به خاکت نهم ای کــه بــر دلــم حـبــیــبــی
: امتیاز
|
نوحۀ شهادت حضرت علی علیه السلام
دوبـاره سردِ كـوفـه، راوی دردِ كـوفه درد دلاشو با چاه، می خونه مردِ كوفه غم و غصه ها با، دلش شده گـلاویز بارانیـه چشمهاش، شبـیه ابـر پایـیـز می خونه با آه و، با ناله ای غم انگیز خـدا حـافـظ ای كوفه ای شـهـر غـم كـه در كـام من كـرده ای زهـر غـم واویـلا، امـان از غـربت علی (۳) ********************* نگاش به آسمانِ، چمهاش شبیه دریاست بغضی توی گلوشِ، انگاری یاد زهراست یاد غم زهرا، چشمش یه كاسه خونِ ورد روی لـبـهـاش، الـیه راجـعـونِ برا بار آخـر، به زیر لب می خونه خـــدایــا ز كـــارم گـــره وا شـــده خــدایـــا دلــم تــنـگ زهـــرا شــده واویـلا، امـان از غـربت علی (۳) ********************* غـم آمده سراغش، بازم خرابه حالش میشه براش تداعی، یكی از خاطراتش انگاری كه غمهاش، كثیر و بی شماره دوبـاره بــه یـاد، غــم در و دیــواره روضه می خونه با، دلی كه بی قراره خـدا حـافــظ ای صبـر لـب دوخـتـه خــدا حـافــظ ای خــانـۀ ســوخــتــه واویـلا، امـان از غـربت علی (۳)
: امتیاز
|
نوحۀ شهادت حضرت علی علیه السلام
مسـجـد کـوفـه، مـاتـم سرا شد مظلوم عـالـم، حاجـت روا شد در همه عالم، محشر به پا شد فرق حیدر با، ضربه دوتا شد واویلا حیدر؛ واویلا حیدر؛ واویلا حیدر؛ واویلا حیدر ********************************** وا شـده از هـم، طاق ابـرویت خون نشسته بر، هر تار مویت رسیـدی دیگـر، بـر آرزویـت شـفـا گـرفـتـه، زخـم پـهـلویت واویلا حیدر؛ واویلا حیدر؛ واویلا حیدر؛ واویلا حیدر ********************************** در بین بـستـر، افـتـاده حـیـدر دخـتـرش گـویـد، بـا دیـدۀ تـر میروی بابا، غمگین و مضطر رسان سلام، زیـنـب بـه مـادر واویلا حیدر؛ واویلا حیدر؛ واویلا حیدر؛ واویلا حیدر ********************************** حـال و روز تو، دارد تـمـاشـا فـاتـح خـیــبـر، افـتــاده از پــا عاقـبت راحت، گـشتی ای بابا از ماجـرای، کـوچـه و زهـرا واویلا حیدر؛ واویلا حیدر؛ واویلا حیدر؛ واویلا حیدر
: امتیاز
|
ترسیم مصائب در شب نوزدهم رمضان
گره گشای دو عالم گره به ابرو داشت تمام عمر پس از فاطمه غـم او داشت شبانه روز علی بود و گریه خون بود تمام عمر عـزای شکـسته پهلو داشت گـره ز ابـروی مولا فـقط شبی وا شد که تیغ، بین دو ابروی او تکاپو داشت ندای قـد قـتـل از آسـمـان کوفـه رسید زمین کوفه زمین لرزه و هیاهو داشت تمام کیـنه دشمن به فـرق مولا خـورد ولی هنوز علی با خودش دو بازو داشت و تا حسین و حسن بازوی علی بودند به کوفه دختر زهرا امان ز هر سو داشت تـقاص خـطبۀ کوفـه به شام اجـرا شد اگر چه قافـله هشتاد و چند بانو داشت مغـیـره های جـدیـد و غـلافـهـای قدیم و دست دختر زهرا هنوز نیرو داشت پیام خطبه شامش به کاخ دشمن گفت: علی شهید عدالت، زبان حق گو داشت همینکه رأس حسین از علی تلاوت کرد شدید بر دهـنش خیزران اصابت کرد
: امتیاز
|